اس ام اس عارفانه

مهم نیست چه سنی داری، هنگام سلام كردن مادرت را در آغوش بگیر
 
------------------------
 
پدرم تنها كسی است كه باعث می شود ایمان بیاورم فرشته ها هم می توانند مرد باشند.
 
------------------------
 
دل شكسته به ساز شكسته می ماند كه با نوازش دستی برآورد فریاد
 
------------------------
 
فرقی نمی كند بركه ای كوچك باشی یا دریایی بیكران. زلال كه باشی خورشید در تو می درخشد
 
------------------------
 
فكر كردن به گذشته مثل دویدن به دنبال باد است.
 
------------------------
 
بیچاره چوب كبریت، آتش از سرش شروع شد و بر جانش افتاد، فكرت را مراقب باشد.
 
------------------------
 
آدم ها را بدون این كه به وجودشان نیاز داشته باشی، دوست بدار.
 
------------------------
 
حتی لاك پشت ها هم هنگامی كه بدانند به كجا می روند، زودتر از خرگوش ها به مقصد می رسند.
 
------------------------
 
می دانید چرا خوشبخت بودن مشكل است؟ چون از رها كردن چیزهایی كه باعث غمگینی ما می شود، سر باز می زنیم.
 
------------------------
 
تاكنون هیچ كس به خاطر بخشیدن فقیر نشده است.

 

[ پنج شنبه 24 مهر 1393برچسب:,

] [ 12:57 ] [ میلاد شعبانی ]

[ ]

سخاوتمند

باران باش

و ببار و نپرس کاسه های خالی از آن کیست

******        ********        ******

خورشید باش

که اگر خواستی بر کسی نتابی نتوانی



تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

[ پنج شنبه 24 مهر 1393برچسب:,

] [ 12:28 ] [ میلاد شعبانی ]

[ ]

در پناه اغوشت(متن عاشقانه)

آرام باش ،ما تا همیشه مال همیم ، همیشه عاشق و یار همیممتن زیبا و عاشقانه, عاشقانه
آرام باش عشق من ، تو تا ابد در قلبمی ، تو همه ی وجودمی
بیا در آغوشم ، جایی که همیشه آرزویش را داشتی ، جایی که برایت سرچشمه آرامش است
آغوشم را باز کرده ام برایت ، تشنه ام برای بوسیدن لبهایت
بگذار لبهایت را بر روی لبانم ، حرفی نمیزنم تا سکوت باشد بین من و تو و قلب مهربانت
خیره به چشمان تو ، پلک نمیزنم تا لحظه ای از دست نرود تصویر نگاه زیبای تو
دستم درون دستهایت ، یک لحظه رها نمیشود تا نرود حتی یک ذره از گرمای دستان لطیف تو
محکم فشرده ام تو را در آغوشم ، آرزو میکنم لحظه مرگم همینجا باشد ، همین آغوش مهربانت
چه گرمایی دارد تنت عشق من ، رها نمیکنم تو را تا همیشه باشی در کنار قلب من
قلب تو میتپد و قلب من با تپشهای قلبت شاد است ، هر تپشش فریاد عشق و پر از نیاز است
آرامم ، میدانم اینک کجا هستم ، همانجایی که همیشه آرزویش را داشتم ،همانجایی که انتظارش را میکشیدم و هر زمان خوابش را میدیدم آن خواب برایم یک رویای شیرین بود....
در آغوش عشق ، بی خیال همه چیز ، نه میدانم زمان چگونه میگذرد و نه میدانم در چه حالی ام
تنها میدانم حالم از این بهتر نمیشود ، دنیای من از این عاشقانه تر نمیشود
گرمای هوس نیست این آتش خاموش نشدنی آغوش پاکت
عشق است که اینک من و تو را به این حال و روز انداخته ، عشق است که اینک ما را به عالمی دیگر برده ، عشق است که من و تو را نمیتواند از هم جدا کند هیچگاه
خیلی آرامم ، از اینکه در آغوشمی خوشحالم

[ پنج شنبه 24 مهر 1393برچسب:,

] [ 11:38 ] [ میلاد شعبانی ]

[ ]

هرچی باشی دوست دارم (متن عاشقانه)

متن زیبا و عاشقانه, عاشقانه


هر چه باشی دوست دارم ( متن عاشقانه )

من این شب زنده داری را دوست دارم
من این پریشانی را دوست دارم
بغض آسمان دلتنگی را دوست دارم
گذشت و دلم عاشق شد ، بیشتر گذشت و دلم دیوانه ات شد من این دیوانگی را دوست دارم
چه بگویم از دلم ، چه بگویم از این روزها ، هر چه بگویم ، این تکرار لحظه های با تو بودن را دوست دارم
بی قرارم ، ساختم با دوری ات ، نشستم به انتظار آمدنت ، من این انتظارها و بی قراریها را دوست دارم
چونکه تو را دارم ، چون به عشق تو بی قرارم، به عشق تو اینجا مثل یک پرنده ی گرفتارم
به عشق تو نشسته ام در برابر غروب ، این غروب را با تمام تلخی هایش دوست دارم
من این نامهربانی هایت را دوست دارم ، هر چه سرد باشی با دلم، من این سرمای وجودت را نیز دوست دارم
من این بی محبتی هایت را دوست دارم ، هر چه عذابم دهی ، من آزار و اذیتهایت را دوست دارم
هر چه با دلم بازی کنی ، من این بازی را دوست دارم
مرا در به در کوچه پس کوچه های دلت کردی ، من این در به دری را دوست دارم
مرا نترسان از رفتنت ، مرا نرجان از شکستنت ، بهانه هم بگیری برایم ، بهانه هایت را دوست دارم
من این اشکهایی که میریزد از چشمانم را دوست دارم ، آن نگاه های سردت را دوست دارم
بی خیالی هایت را دوست دارم ، اینکه نمیایی به دیدارم هم بماند،غرورت را نیز دوست دارم....
تو یک سو باشی و تمام غمهای دنیا هم همان سو، من تو را با تمام غمهایت دوست دارم....
هر چه بگویی دوست دارم ، هر چه باشی دوست دارم ، مرا دوست نداشته باشی ، من دوستت دارم
من این ابر بی باران را دوست دارم ، من این کویر خشک و بی جان را دوست دارم، این شاخه خشکیده و بی گل را دوست دارم ، من اینجا و آنجا همه جا را با تو دوست دارم....
من این شب زنده داری را دوست دارم
اگر با تو بودن خطا است و من گناهکار ،من گناه کردن را با تو دوست دارم...
بی مهری هایت به حساب دلم ، اشکهایم را که در می آوری نیز به حساب چشمانم من این حساب اشتباه را دوست دارم....

 

[ پنج شنبه 24 مهر 1393برچسب:,

] [ 11:37 ] [ میلاد شعبانی ]

[ ]

متن های زیبا وعاشقانه

 

 

متن زیبا و عاشقانه, عاشقانه

 

چقدر قلبت زیباست ( متن عاشقانه )

روزهای زندگی ام گرم میگذرد با تو ،به گرمای لحظه هایی که تو در آغوشمی
با تو گرم هستم و نمیسوزد عشقمان، ای خورشید خاموش نشدنی
همچو یک رود که آرام میگذرد،عشق ما نیز آرام میگذرد و تویی سرچشمه زلال این دل
ساعت عشق مان تمام لحظه های زندگیست ،ثانیه هایی که پر از عطر و بوی عاشقیست
ای جان من ،مهربانی و محبتهایت،وفاداری و عشق این روزهایت،امیدی است برای خوشبختی فردایت
میدانم همیشه همینگونه که هستی خواهی ماند،مثل یک گل به پاکی چشمهایت،به وسعت دنیای بی همتایت
هوای تو را میخواهم در این حال دلتنگی،امواجی از یاد تو را میخواهم در دریای خاطره های به یادماندنی
همنفسمی، ای که با تو یک نفس عاشقم
همزبانمی، ای که با تو یک صدا برایت احساسات عاشقانه ام را میگویم
حرفی نمانده جز سکوت بین من و چشمانت، که در این سکوت میتوان یک دنیا عشق را خواند
چه با شوق میخوانم چشمانت را و چه عاشقانه گرفته ایم دستهای هم را
گفتی دستهایم گرم است، گفتم عزیزم این چشمهای تو است که مرا به آتش کشیده است
همه ی دنیا فریاد عشق ما را شنیده است،هنوز هم نگاهم به نگاهت دوخته است،
چقدر قلبت زیباست...
چه بی انتهاست قصر عشق تو و من چه خوشبختم از اینکه اینجا هستم ، در کنار تو
تویی که برایم از همه چیز بالاتری و از همه کس عزیزتر
میخوانمت تا دلم آرام بماند

[ پنج شنبه 24 مهر 1393برچسب:عاشقانه,

] [ 11:32 ] [ میلاد شعبانی ]

[ ]

ماجرای یک خواستگاری جالب



بعد از این که مدت ها دنبال دختری با وقار و با شخصیت گشتیم که هم

خانواده ی اصیل و مؤمنی داشته باشد و هم حاضر به ازدواج با من باشد ،

بالاخره عمه ام دختری را به ما معرفی کرد .

وقتی پرسیدم از کجا می داند این دختر همان کسی است

که من می خواهم ، گفت : راستش توی تاکسی دیدمش .

از قیافه اش خوشم آمد . دیدم همانی است که تو می خواهی .

وقتی پیاده شد ، من هم پیاده شدم و تعقیبش کردم .

دم در خانه اش به طور اتفاقی بابایش را دیدم که داشت

با یکی از همسایه ها حرف می زد .

به ظاهرش می خورد که آدم خوبی باشد .

خلاصه قیافه ی دختره که حسابی به دل من نشسته بود ، گفتم : من هر طور شده این

وصلت را جور می کنم .

ما وقتی حرف های محکم و مستدل عمه مان را شنیدیم . گفتیم :

یا نصیب و یا قسمت ! چه قدر دنبال دختر بگردیم ؟ از پا افتادیم ،

همین را دنبال می کنیم . ان شاء الله خوب است . این طوری شد که رفتیم به

خواستگاری آن دختر .

پدر دختر پرسید : آقازاده چه کاره اند ؟


- دانشجو هستند .


- می دانم دانشجو هستند . شغلشان چیست ؟


- ما هم شغلشان را عرض کردیم .


- یعنی ایشان بابت درس خواندن پول هم می گیرند .

 

- نخیر ، اتفاقاً ایشان در دانشگاه آزاد درس می خوانند :

به اندازه ی هیکلشان پول می دهند .


- پس بیکار هستند .


- اختیار دارید قربان ! رشته ایشان مهندسی است . قرار است مهندش شوند

پدر دختر بدون این که بگذارد ما حرف دیگری بزنیم گفت :

ما دختر به شغل نسیه نمی دهیم . بفرمایید ؛

و مؤدبانه ما را به طرف در خانه راهنمایی کرد .


عمه خانم که می خواست هر طور شده دست من و آن دختر را بگذارد توی دست هم ،

آن قدر با خانواده ی دختر صحبت کرد تا بالاخره راضی شدند .

فعلاً به شغل دانشجویی ما اکتفا کنند ،

به شرط آن که تعهد کتبی بدهیم بعد از دانشگاه حتماً برویم سرکار ،

این طوری شد که ما دوباره رفتیم خواستگاری .

پدر دختر گفت : و اما ... مهریه ، به نظر من هزار تا سکه طلا ...

[ پنج شنبه 24 مهر 1393برچسب:,

] [ 1:27 ] [ میلاد شعبانی ]

[ ]

عجبببببببببب....

 

بعضي زخــــم ها هســــــت كه هـــــــــر روز بــــايـــد روشونو باز  كنــــي                                           

و نـــــــــمـــــــــــــك بپـــــــــــاشـــــــــــــي ...

تــــــــا يــــــــــادت نـــــــــــــره كه ســــــــــــــراغ بعضـــــــــــي آدمـــــــــــــا

نبــــــــــــــــــــايـــــــد رفـــــــــــت ، نــــــــــــــبـايـــد! ! !

 

[ چهار شنبه 23 مهر 1393برچسب:,

] [ 23:56 ] [ میلاد شعبانی ]

[ ]

همشری

                              تو دنیایی که جای آرزوهاست

کسی جز تو منو عاشق نمی خواد
بیا تا تکیه گاه من تو باشی
دلم مثل خودت تنهای تنهاست

 

[ چهار شنبه 23 مهر 1393برچسب:,

] [ 23:51 ] [ میلاد شعبانی ]

[ ]

به عشق تنهایی

[ چهار شنبه 23 مهر 1393برچسب:,

] [ 23:51 ] [ میلاد شعبانی ]

[ ]

برای بچه های گل

 
http://s2.picofile.com/file/7271826127/30189254093448114232.gif

 

[ چهار شنبه 23 مهر 1393برچسب:,

] [ 23:49 ] [ میلاد شعبانی ]

[ ]

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد